آزادوار شهری به قدمت تاریخ

(ماه رمضان 35 سال پیش )(تعداد ملاها انگشت شمار بودن)

ساعت 2 بعد از نیمه شب ملای کم سابقه تر از همه با چوب و قوطی خالی راه میرفت و با صدای تق تق مردم را بیدار باش می داد (آهای مردم بیدار کن ) و یا یکی از اهالی تا ده در خانه را می کوبید ( همسایه بیدار )کربلایی رمضان شیخ و مرد با ایمان آزادوار تمام عمر خود را به خدمت مردم مومن آزادوار گذاشت شبهای ماه رمضان 5/1 ساعت مانده به اذان صبح پشت بام خانه خود سر موقع با صدای دل نشین شب خوانی می کرد یعنی مناجات با خدا .

شب خوانی تقریبا شبیه شعر موسی و شبان می باشد ، بعد از فوت کربلایی رمضان ، پسرش حاج ملا محمد راه پدر را ادامه داد و میدهد ،شب خوانی که تمام می شود مردم پی شوم یا سحری می خورن 5 دقیقه مانده به اذان صبح ملا بر بام رفته با صدای بلند و تند و تیز یعنی عجله کنید ( بخورید بعد هم 3 بار می گفت آب است و تریاک )بعد از آن صدای اذان صبح الله اکبر تا موقع افطار با آب کوزه و کمی شربت خاکشیر افطار می کردند.

( معنای مناجات )

خداوندا بگیر دستم

من از تنهایی می ترسم

خداوندا منم شاکر به در گاهتت

منم یک بنده نا چیز می ترسم

ساعت 10 صبح مرداد سال 1355 هوای داغ سوزانتر از تنور نان ، مادران سکوت مطلق با یک موزیک سنتی اصیل وینگ وینگ صدای گرما ، دینگ دینگ صدای حشرات ، تیک تیک صدای پرش ملخ ، شرق شرق صدای داس پدران روزه دار بر فرق گندم ، تا نزدیک ظهر کار تعطیل همگی به طرف دریاچه آب غوطه ور و درون آب سرها بیرون دریغ از یک قطره آب ، در آن زمان برق – گاز –تلفن هیچ نبود ولی همه چیز سر موقع به اذان پروردگار ولی حالا فقط اذان  مغرب بعد هم از بالا کولر از پایین هم پنکه (همه را باد میبرد ). 

نویسنده: غلام حلاج


نویسنده: غلام حلاجیان ׀ تاریخ: جمعه 4 شهريور 1386برچسب:رمضان ,آزادوار,جوین,سبزوار,خراسان, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است